هنر نزد افغانیان نیز هست...!
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۹۰۷۰۸۱
شاعر آیینی جوان کشور گفت: بخشی از مشکلاتی که در حوزه شعر وجود دارد به نگاه سطحی و کاسبکارانه برخی از شعرا مربوط میشود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، میلاد حبیبی، شاعر خوشقریحه اهل خمینیشهر اصفهان است. تبحر و هنرمندی او در سرودن اشعار آیینی ما را بر آن داشت تا چندی قبل با او به گفتگو بنشینیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیدرنگ شما را به مطالعه این گفتگو دعوت میکنیم.
مرآت- برخی از صاحبنظران بر این باورند که ساحتهای رسمی جامعه امروز ما، شعر عاشقانه را برنمیتابند؛ چنانکه ما در مدارس چندان سخنی از عشق به کودکانمان نمیآموزیم؛ از دیدگاه شما چرا این اتفاق افتاده است؟
به اعتقاد من، شعر امروز به دلیل نوعی مهندسی غلط فرهنگی به سوی تکبعدی شدن میرود. در کشور ما هنوز عدهای اعتقاد ندارند که شعر میتواند عاشقانه و در عین حال سالم باشد! و البته برخی شاعران نیز میکوشند شنیدههای خود را بازگو کنند؛ حال آنکه وقتی مسألهای به خوبی درک نشده باشد، نمیتواند به خوبی بیان شود.
مرآت- شعر و شاعر همواره و از دیرباز با سیاست نسبتهای مذموم و مطلوبی داشتهاند. شعر امروز ما چقدر در خدمت سیاست است؟
عبارت مشهوری از حضرت ابوالفضل(ع) نقل شده که همه آن را شنیدهایم:«والله ان قطعتموا یمینی/انی احمی ابدا عن دینی» این عبارت، شعری در خدمت سیاست است. بنابراین در خدمت سیاست بودن فینفسه یک اشکال نیست.
به نانی گرفتند شمشیر ما را!
مرآت- شعر اعتراض هرچند سابقهای بسیار طولانی دارد اما از چند سال قبل به عنوان یک گونه تشخصیافته عرضهاندام کرده است. دیدگاه شما درباره اشعاری که در این حوزه سروده میشود چیست؟
باید دید، شعر اعتراض، به چه چیزی اعتراض میکند؟ آقای محمدکاظم کاظمی میگوید:
مریز آبروی سرازیر ما را
به ما باز ده نان و انجیر ما را
خدایا اگر دستبند تجمل
نمیبست دست کمانگیر ما را
کسی تا قیامت نمیکرد پیدا
از آن گوشه کهکشان تیر ما را
ولی خسته بودیم و یاران همدل
به نانی گرفتند شمشیر ما را
ولی خسته بودیم و میبرد طوفان
تمام شکوه اساطیر ما را
اعتراضی آمیخته با ندامت و حسرت
این شعر فضای بدی را ترسیم نمیکند بلکه اتفاقا به فضای خوب گذشته اشاره میکند و اعتراضی همراه با اندوه و آمیخته با ندامت و حسرت است از این که ما چیزهایی خوبی داشتیم که اکنون دیگر نداریمشان و باید آن چیزهای خوب و حقوق مشترکی که داشتیم را بازگردانیم. اشعار اعتراض اگر از این دست باشند در اصلاح جامعه بسیار تأثیرگذار خواهند بود.
مرآت- شعرا در گذشته، ارجمندترین گروه هنرمندان در جامعه بودهاند اما امروز آن منزلت پیشین را ندارند. به نظر شما چرا این اتفاق افتاده است؟
به اعتقاد من، این مسأله از دو جنبه قابل بررسی است. جنبه نخست به نگاه سطحی و کاسبکارانه برخی از شعرا مربوط میشود. بسیاری از شعرا از خود نمیپرسند که آیا شعر من به درد مردم میخورد؟ در ثانی، برخی از جریانهای سیاسی میخواهند نشان دهند که به شعر بها میدهند اما به آن لطمه میزنند.
مرآت- امروز شعرای بسیاری درباره موضوع مدافعان حرم اشعاری سرودهاند و شما هم در زمره این شعرا هستید؛ چرا به این حوزه وارد شدید؟
مفهوم شعر، به عنوان یک مفهوم ارزشی و مشترک میان «شاعر» و «مردم»، بین این دو ارتباط برقرار میکند؛ همچون موضوع مدافعان حرم که هم دغدغه شاعر است و هم دغدغه امروز مردم. مسلما اشعار در این حوزه، یارای بیان آنچه را که مدافعان حرم انجام میدهند را ندارند. بسیاری از اشعار امروز ما، صرفا غلیان احساسات است که ممکن است حقیقی باشد یا غیرحقیقی؛ بنابراین در چنین شرایطی پرداختن درست به موضوعات مهمی همچون مدافعان حرم ضروری است. وضعیت جهان امروز ما چندان خوشایند نیست و شاعر باید ناراحتیهای خود را در این ارتباط در شعرش بروز دهد.
سکوت در برابر مظلومیت شهدای تیپ فاطمیون دلِ سنگ میخواهد
مرآت- چه شد که شعر شما با مطلع «دل از خانه و خاندان کنده بود» جوشید و اگر توضیحی درباره آن دارید میشنویم.
شعر من درباره شهدای تیپ فاطمیون است؛ شهدایی که الحق و الانصاف مظلومند و دیدن مظلومیت آنان و سکوت کردن در مقابل این مظلومیت، دل سنگ میخواهد. اگر من ادعا میکنم که اهل احساسات هستم و احساسات مخاطبم را میشناسم، نمیتوانم نسبت به این شهدا بیتفاوت باشم. برای من کافی است که مخاطبم یک دقیقه در خلوت خودش به این شهدا فکر کند.
هنر نزد افغانیان نیز هست...
مرآت- این شعر را از زبان شما می شنویم.
دل از خانه و خاندان کنده بود
که پایش به این معرکه وا شود
و نابود در گوشهای از دمشق
برای شهادت مهیا شود
نشان داشت از رنج دیرینهای
سر و صورت رنگ و رو رفتهاش
ولی عشق را میشد احساس کرد
از آن چشمهای فرورفتهاش
اگر امتحان است این لحظهها
هرآنکس که جا میزند مرد نیست
هرآنکس که سرباز زینب شده
نشان داده اهل عقبگرد نیست
دگرباره در معرض تیرهاست
ولی مثل هربار میایستد
در آن بارگاهی که خورشید هم
به سمتش خبردار میایستد
والقصه این مرد با غیرت است
که اینطور راحت خطر میکند
شلوغ است اطرافش از تیرها
ولی سینهاش را سپر میکند
همین که گلوله به او بوسه زد
گل خنده روی لبانش شکفت
پس از آن نگاه غریبانهای
به همرزم ایرانیاش کرد و گفت
کنون که به رویای خود میرسم
مگر جای حرف غمانگیز هست؟
بگویید از این پس به ایرانیان
هنر نزد افغانیان نیز هست
مرآت- بابت وقت ارزشمندی که در اختیارم قرار دادید سپاسگزارم.
من هم از شما و همکارانتان تشکر می کنم.
گفتگو و تنظیم: محسن حسن زاده
انتهای پیام/
منبع: دانا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۰۷۰۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عناوین برگزیده روزنامههای صبح امروز
به گزارش حوزه سایر رسانه های خبرگزاری تقریب، روزنامههای صبح امروز «چهارشنبه 12 اردیبهشت » را در ادامه مشاهده میکنید.